روایت در داستان

تعریف روایت

«بنیادی‌ترین عنصر داستان، روایت است.روایت به مفهوم بازگویی پی‌درپی واقعه،کاشف توالی،تسلسل و زنجیره وار بودن گفتاری است که راوی آن را بازگو می‌کند.واضح است که واقعه لزوما به حوادث عینی و ماجراهای خارجی اطلاق نمی‌شود.بازگویی ذهنیات هم اگر با توالی و پیوستگی همراه باشد نوعی روایت است».(مستور،۱۳۷۹ :۷)

در واقع روایت همان بازگو کردن داستان است.اسکولز و کلاگ در کتاب ماهیت روایت،روایت را این‌گونه تعریف می‌کنند:

«کلیه‌ی متون ادبی که دارای دو خصوصیت وجود قصه و حضور قصه‌گو است، می‌توان یک متن روایی دانست».(اخوت،۱۳۷۱ :۸ )

بدون تردید،روایت یک متن نیاز به یک راوی دارد و راوی درصدد بیان داستانی است.در نتیجه یکی از ویژگی‌های بدیهی یک روایت وجود راوی و وجود داستانی است که قرار است روایت شود.

برای این‌که با روایتی داستانی روبه‌رو باشیم غیر از راوی و داستان به چه چیزهای دیگری احتیاج داریم؟

مایکل تولان برای روایت این تعریف را در نظر گرفته است:

«[روایت]توالی ملموسی است از حوادثی که به صورت غیر تصادفی در کنار هم آمده‌اند.از این تعریف این‌گونه استنباط می‌شود که روایت توالی سلسله‌ای از حوادث است با این‌همه نباید تصور کرد که فقط اگر سلسله‌ای از حوادث کنار هم زنجیر شوند، تشکیل روایت می‌دهند بلکه از شرایط عمده‌ی این توالی به‌هم مربوط بودن حوادث است.این‌که به شکل اتفاقی با هم تلاقی پیدا نکرده‌باشند.تولان می‌گوید مقصود از غیر اتفاقی بودن حوادث این است که ارتباط میان حوادث باید مشخص و با انگیزه باشد.به عبارت دیگر روایت توالی منظم حوادثی است که دارای ارتباط استنتاجی باشد و یکی از دیگری منتج شود».(اخوت،۱۳۷۱ :۱0)

غیر از حوادثی که با مشخصات یاد شده(حوادث روشن و از قبل طراحی شده با انگیزه‌ای منطقی)عنوان شد، باید به مفهوم واقعه در روایت نیز توجه داشت.

تا وقتی که واقعه به معنای داستانی خود به متن وارد نشده باشد داستان آغاز نمی‌شود و تا وقتی داستان آغاز نشده باشد با روایت داستانی نیز مواجه نیستیم.

«منظور از واقعه، موقعیت یا وضعیتی است که از تعادل برخوردار نیست».(مستور،۱۳۷۹ :۸)

حتما برای‌تان پیش آمده‌است متنی را بخوانید که صفحات ابتدایی آن سرشار از توضیح و گزارش است.توضیح درباره‌ی گذشته‌ی شخصیت و یا شرایط اکنون او و یا گزارش از موقعیت مکانی داستان.مثلا نویسنده با وسواس تمام،جزئیات خانه و یا محل کاری را به تصویر می‌کشد.توضیحات، شما را خسته می‌کند و شما با خودتان می‌گویید پس داستان کی شروع می‌شود؟مثل وقتی که توی اتوبوس نشسته‌اید و عجله دارید ولی راننده بیرون از اتوبوس گرم صحبت با یکی از دوستانش است. شما می‌خواهید اتوبوس حرکت کند؛ این برای‌تان مهم است. در داستان نیز خواننده می‌خواهد زودتر  وارد داستان شود و در واقع می‌خواهد با روایتی داستانی روبه‌رو شود.تا وقتی که حرکت داستان کُند باشد و یا حرکتی احساس نشود،داستان شروع نشده‌است. منظور از واقعه، تزریق حالتی ناپایدار به داستان است.فرض کنید با ترسیم فضای محل کار شخصیت روبه‌رو هستید؛ تا وقتی‌که این جملات را می‌خوانید داستان شروع نشده‌است یعنی واقعه‌ای رخ نداده‌است:

او هر صبح ساعت هشت وارد اتاق کارش می‌شد با همکارانش صبحانه می‌خورد و بعد از آن چایش را در اتاق با دو حبه قند می‌نوشید.رئیسش مردی تنومند با صدایی خشن بود که وقتی در راهروها قدم می‌زد توجه‌ی همه را به خود جلب می‌کرد...

اما به محض این‌که راوی درباره‌ی شخصیت داستان این مطالب را عنوان کند، اتفاقی که منتظرش هستیم می‌افتد:

تا دیروز اهمیتی نمی‌داد که خانم به‌منش با آن‌ها صبحانه بخورد یا نه؛ ولی وقتی دیروز او را با روسری سبز رنگ در خیابان مشغول خرید دیده‌بود و با لبخند با یکدیگر سلام کرده‌بودند و او رنگ چشم‌های خانم به‌منش را بسیار زیبا دیده‌بود، متوجه شده‌بود خیلی وقت است به خانم به‌منش علاقه‌مند است.

در این روایت راوی مسئله‌ی عشق را به میان می‌کشد.مسئله‌ای پیچیده با سرانجامی نامعلوم. از این‌جاست که داستان شروع می‌شود و خواننده با یک روایت داستانی روبه‌رو است.

انواع روایت

روایت در حالت کلی سه نوع است:

روایت نوشتاری که ادبیات را خلق کرده‌است و روایت شنیداری مانند نقالی و روایت تصویری که سینما و تئاتر جزء آن به شمار می‌آیند.

ویژگی‌های روایت

ویژگی‌های روایت مشخصا ارتباط تنگاتنگی با تعریف روایت دارد.از دیدگاه مایکل تولان روایت پنچ ویژگی دارد:

«۱مصنوعی بودن

تفاوت روایت با زبان طبیعی و روزمره مثلا گفتگوی بین دو نفر در یک قهوه‌خانه در این است که از قبل دارای طرح و برنامه‌ای است و طبق آن طرح ساخته می‌شود.حتی در روایت شفاهی هم از آن‌رو که قصه‌گو قبلا روایتی را که می‌خواهد تعریف کند تمرین کرده‌است، این حالت تصنع وجود دارد در این‌جا همه‌چیز در خدمت داستان‌نویس و یا قصه‌گو و داستان اوست.

۲تکراری بودن

در روایت به خصوص روایت داستانی چیزی هست که به نظر تکراری می‌رسد چیزی که در داستان و یا قصه‌هایی که قبلا خوانده‌ایم تکرار شده‌است.این حالت تکرار و یا بهتر بگوییم آشنایی، تنها منحصر به قصه نیست بلکه در داستان هم با حال و فضا و شخصیت‌هایی روبه‌رو می‌شویم که اگر عینا مثل هم نیستند دست کم خصایص و وجوه مشترکی دارند که برای‌مان آشنا است و قبلا هم در آثار دیگران آن‌ها را دیده‌ایم.

۳هر روایت سیر مشخصی دارد

هر روایت از جایی شروع می‌شود و به‌جایی ختم می‌شود.داستان‌نویس و یا قصه‌گو قصه‌اش را از جایی شروع می‌کند و می‌داند یا دست‌کم انتظار دارد که داستانش باید به‌کجا ختم شود و چه نتایجی به دست آورد.(البته تشخیص این روند در داستانِ امروز با همه‌ی پیچیدگی‌هایش کمی مشکل است و نیاز به دقت و تامل دارد)

۴هر روایتی یک راوی و قصه‌گو دارد.

۵در هر روایت با نوعی جابه‌جایی روبه‌رو هستیم

روایت سلسله‌ای از حوادث هم‌زمان نیست که پشت سرهم قطار شوند بلکه راوی می‌تواند حادثه‌ای را جابه‌جا کند و به دلخواه خود دست به ترکیب‌های تازه‌ای بزند و یا در سیر زمانی وقایع دست ببرد».(اخوت،۱۳۷۱ :۱۲تا۱۴)

همان‌طور که اشاره شد هر روایت خط سیری دارد؛ در حالت کلی با توجه به سبک نگارش،دو خط سیر برای روایت وجود دارد:روایت خطی و روایت غیر خطی.

روایت خطی

اگر در داستان،با ترتیب وقایع و رویدادها طبق زمان تقویمی روبه‌رو باشیم، سیر روایت خطی است؛یعنی تمام رویدادها پشت سر هم و با تبعیت از تقدم و تاخر زمانی و مکانی خود در داستان روایت شده‌اند.

 

 

 

روایت غیر خطی

زمانی که رویدادهای داستانی برای وقوع‌شان نظم زمانی و مکانی را به‌هم بریزند و از زمان تقویمی تبعیت نکنند، آن‌وقت شاید، رویدادی که در پایان داستان اتفاق می‌افتد به آغاز روایت داستانی تعلق گیرد و وقایعِ پیش و پس داستان با نقشه‌ای که نویسنده کشیده‌است در طول داستان روایت شوند.

خلاصه‌ی مطلب

۱ روایت به معنای بازگو کردن داستان است.

۲ زمانی با روایت داستانی رو‌به‌رو هستیم که واقعه‌ای در کار باشد.منظور از واقعه حالت ناپایداری است که به متن ورود پیدا می‌کند و داستان را به حرکت می‌اندازد.

۳ روایت در حالت کلی یا نوشتاری است یا شنیداری و یا تصویری.

۴ روایت ویژگی‌هایی دارد که مرتبط با تعریف آن است:

الف)تصنعی است.

ب)تکراری است.

ج)هر روایت سیر مشخصی دارد.

د)هر روایت راوی دارد.

و)در هر روایت با نوعی جابه‌جایی روبه‌رو هستیم.

۵ خط سیر روایت یا با توجه به تقدم و تاخر زمانی و مکانی حوادث پیش می‌رود(روایت خطی)و یا در آن حوادث بدون رعایت و تبعیت از زمان و مکان وقوع‌شان در داستان روایت می‌شوند(روایت غیر خطی).

 

 

 


  • نویسنده : علی نظری
  • بازدید : 811بار
  • انتشار : پنج شنبه 2 مهر 1396 - 22:13